سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون روز نهروان به کشتگان خوارج گذشت فرمود : ] بدا به حال شما ، آن که شما را فریفته گرداند زیانتان رساند . [ او را گفتند اى امیر مؤمنان که آنان را فریفت ؟ فرمود : ] شیطان گمراه کننده و نفس‏هاى به بدى فرمان دهنده ، آنان را فریفته آرزوها ساخت و راه را براى نافرمانى‏شان بپرداخت ، به پیروز کردن‏شان وعده کرد و به آتششان درآورد . [نهج البلاغه]

دل نوشته های من !



سربازی نامه 2 یکشنبه 89/7/4 ساعت 2:14 عصر

سلام

نمی‌دونم الان چی می‌تونم بگم.

یه چیزی خوندم که هنوز در تعجب ( یا شوک ) هستم.

وقت زیادی واسه حرف زدن ندارم. یه سری کارا رو انجام دادم، ولی حدود نیم ساعت دیگه کار دارم.
واسه ساعت 4 بلیط گرفتم، ناهار هم نخوردم هنوز.
این دفعه گوشیمو نمیشه ببرم ( چون صبح خیلی زود میرسم شیراز و خب نمیشه به کسی بدم گوشی رو )، ولی احتمالا فامیلا که بیان اینجا خانواده میدن بهشون که ببرن شیراز.
خیلی به سختی مرخصی گرفتم و اومدم. من در حقیقت الان بایست پادگان می‌بودم، چون تا 7 صبح امروز فقط مرخصی داشتم. ولی فامیلون زنگ زد صحبت کرد که من 1 روز دیرتر برم. حالا امیدوارم که واسه من دردسر نشه و اضافه خدمت نخورم. ( البته بعیده بذارن اینطوری بشه، ولی احتمالا دردسر خواهم داشت. از جلو در دژبانی باید جواب پس بدم تا فرمانده‌هان گروهان )

مصاحبه دیروزم بد نبود. 1 - 2 تا سؤال پرسید که تقریبا بلد نبودم، ولی بی جواب هم نبودم. آخر سر نظرشو پرسیدم، گفت به نظر من خوب بود، اطلاعات خوبی داشتی. یه خانومه هم نشسته بود که هیچی نمی‌پرسید. شاید روانشناس بود !
بعدش هم رفتم تست هوش دادم که 1.5 ساعت طول کشید و خدا رو شکر نمره قبولی گرفتم.
نتیجه رو هم گفتن که آخر مهر اعلام می‌کنن.
من که احتمالا اون موقع نیستم. باید به داداشم بگم چک کنه و به من خبر بده.

بعیده تا پایان دوره دوباره بتونم بیام مرخصی، خیلی بعیده. چیزی هم نمونده البته، حدود 20 - 25 روز دیگه مونده. بعدش به امید خدا میام تهران و بقیه کارا رو اینجا انجام می‌دم تا کارتم بیاد.

از بعد ماه رمضان زیاد بهم سخت نمی‌گذره، یه بار که یکم حالم از گرما زدگی بد شد، خودمو زدم به مریضی و تنگی نفس و این چیزا، دیگه بعد از اون مثل بقیه نمی‌دوم :D

کلا اوضاع خوبه و راضی هستم. می‌خوام با فرمانده صحبت کنم که دیگه تا آخر دوره موهامو کوتاه نکنم تا یکم بلکه بلند بشه ! خدا کنه که موافقت کنه. ( بعیده به همین راحتی قبول کنه )

دیگه چی بگم ؟

چیزی به ذهنم نمی‌رسه الان، استرس دارم آخه.
متاسفانه این دفعه نتونستم پستی رو آماده کنم که وقتی نیستم ارسال بشه، شرمنده شما خواننده عزیز :D

امیدوارم همه چیز به خیر و خوبی انجام بشه و پیش بره و توی هیچ خانواده‌ای مشکل یا مخالفتی پیش نیاد و نظر همه مثبت باشه به امید خدا.
اگه کسی خبر منو گرفت، سلام منو برسونید :D

روز و روزگار خوش.

ایام به کام.

تا بعد خدا نگهدار :)



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: ناشناس